• خانه 
  • ارتباط با نویسنده 
  • ورود 
  • ارتباط با نویسنده 

راز فریاد آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام نماز

16 اسفند 1394 توسط مدرسه علمیه نجمیه ازنا

تهران زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم.

تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.

یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و …

کم کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم.

به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد می‌کشه دیگه نمیام قم نماز بخونم، همون تهران می‌خونم، این هفته هفته آخرمه …

یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطه‌ور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف می‌زدم، آقا اگر بهم نگی می‌رم هان! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که آیت‌الله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی می‌گفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟

سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم می‌گفتم آقا چطور حرف‌های من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیت‌الله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز می‌خوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمی‌توانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!

خوشحال بودم و پشت آقا نماز می‌خواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوه‌ای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم.

یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد می‌کشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم می‌رفتم و سپس به تهران بازمی‌گشتم تا آقا رحلت کردند

نجمه رمضانی طلبه پایه اول

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 3 نظر

موضوعات: علما لینک ثابت

نظر از: معصومه ورمزیار [بازدید کننده]
معصومه ورمزیار

نماز معراج مومن است

1394/12/24 @ 20:34
نظر از: معصومه ورمزیار [بازدید کننده]
معصومه ورمزیار

خیلی متاثر شدم که توفیق نداشتم پشت سر ایشون نماز بخونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!

1394/12/19 @ 23:36
نظر از: Najme Ramezani [بازدید کننده]
Najme Ramezani

⚫️السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَة⚫️ُ

▪️باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟

ماه عزای فاطمه روح مُحرم است!


خون گریه کن ز غم،که عقیق یمن شوی

رخصت دهد خدا که تو هم سینه زن شوی


▪️ در فاطمیه از دل و جان گریه می کنیم

همراه با امام زمان گریه می کنیم


در فاطمیه رنگ جگر سرخ تر شود

آتش فشان غیرت ما شعله ور شود


▪️ شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود

وقتی که حرف کوچه و دیوار می شود


لعنت به آنکه پایگذار سقیفه شد

لعنت به هر کسی که به ناحق خلیفه شد


▪️ لعنت بر آنکه برتن اسلام خرقه کرد

این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد


تکفیر دشمنان علی رکن کیش ماست

هر کس محب فاطمه شد،قوم وخویش ماست


▪️ ما بی خیال سیلی زهرا نمی شویم

راضی به ترک و نهی تبرا نمی شویم


قرآن و اهل بیت نبی اصل سنت است

هر کس جدا ز این دو شود،اهل بدعت است


▪️ ما همکلام منکر حیدر نمی شویم

«با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم»


ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم

ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم


▪️ امروز اگر که سینه و زنجیر می زنیم

فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم


ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب کرد

روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد


▪️ از ما بترس،طایفه ای پر اراده ایم

ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم


از اما بترس، شیعه ی سرسخت حیدریم

جان برکفان جبهه ی فتوای رهبریم


▪️ از جمعه ای بترس که روز سوارهاست

پشت سر امام زمان ذوالفقارهاست


از جمعه ای بترس،که دنیا به کام ماست

فرخنده روز پر ظفر انتقام ماست


از جمعه ای بترس،که پولاد می شویم

از هرم عشق مالک ومقداد می شویم

1394/12/17 @ 14:22


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مدرسه علمیه نجمیه ازنا

مدرسه علمیه نجمیه شهرستان ازنا در سال 1390 تاسیس شد ...
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • تابلو اعلانات
  • تصاویر حوزه نجمیه
  • اخلاق
  • اهل بیت
  • سیاسی
  • اعتقادی
  • شهدا
  • مهدویت
  • خانواده
  • قرآن
  • نهج البلاغه
  • علما
  • احکام
  • علمی
  • طلبگی
  • ولایت
  • مناسبت ها
  • احادیث
  • نماز
  • داستانک
  • مراسم های مدرسه
  • ساعت فرهنگی مدرسه
  • جشنواره علامه حلی
  • پژوهشی
    • فراخوان ها
    • جشنواره علامه حلی
  • ازنا
  • اخبار حوزه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس