• خانه 
  • ارتباط با نویسنده 
  • ورود 
  • ارتباط با نویسنده 

مرثیه خورشید

15 آذر 1394 توسط مدرسه علمیه نجمیه ازنا

تازيانه ‏هاي زخمي باد بر سنگ ، ياد آور شلاق‏ هايي است كه بر سينه بلال ‏ها فرود مي‏آمد ، آن هم به جرم مظلوميت ؛ زماني كه هواي سمّي عربستان ، هيچ بهاري را به ياد شقايق ‏ها نمي‏آورد . به ياد آر سوزش گريه ‏هاي زنان قبيله كه كودكان خود را به جرم بي گناهي ، به تيرگي خاك مي‏سپردند و گريه ‏هاي مردان قبيله ، كه جگر گوشه‏ هاي خود را با قساوت تمام ، زير خروارها خاك پنهان مي‏كردند و نمي‏ديدند گل خنده‏ هاي كودكانشان را كه پژمرده مي‏شد .
تازيانه ‏هاي زخم خورده بر همان سنگ‏ هايي سيلي مي‏زد كه دقيقاً تا شصت و سه سالِ پيش ، « قدسيه » نام گرفته بود . خدايان سنگي كه بر روي طاقچه ‏ها ، خداي اهالي مي‏شدند ، اگرچه با زورِ تازيانه . غافل از آن‏كه روزي ، تبر به دستِ يتيمي ، خاكستر آن ‏ها را در اعماق تاريخ ، فسيل خواهد كرد .
ياد آور اوج مظلوميت ياسرها و سميه‏ ها كه تنها و تنها ، به جرم حقيقت گويي و انزجار از افكار موهومِ بولهب ‏ها و بوجهل ‏ها ، به چهار ميخ كشيده شدند . از آن زمان بود كه ديگر نه مردي به زنده به گور شدن دخترش افتخار مي‏كرد و نه زني چونان اشتران قبيله ، زر خريد زراندوزان و ملعبه شهوت‏ رانان قبيله قرار مي‏گرفت .
شصت و سه سالي كه طلايه خورشيد نبوت ، انجماد جهالت را در چشم عصبيت جاهلي آب كرده بود و باران رحمت ، تار هاي تنيده خرافه را از گوشه گوشه شهر رُفته بود . سال ‏هايي كه شيشه عُمر خدايان سنگي مكّه ، به سنگ ابرمرد تاريخ ، همان پيام آور طليعه ‏هاي اميد ، اصابت كرده بود و طلسم ديوهاي لات و هُبَل و عُزّي‏ به دست تواناي او طنين « اللَّه اكبر » ش باطل شده بود .
و حالا بعد از شصت و سه سال ، مكه ، با تمام غرورش ، توان سرپا ايستادن ندارد و مرغ‏ هاي آسمان - از حنجره درد - غروب را به مرثيه نشسته ‏اند . كوچه‏ هاي هميشه مظلوم بني هاشم ، چشم به راه آشناي هر شبشان هستند ؛ مثل يتيماني كه مدّتي است چشم به چارچوب در دوخته‏ اند ، به اشتياق ديدار مهربان‏ ترين پدر دنيا ؛ غافل از آن كه خانه وحي ، لحظات سختي را پشت سر مي‏گذارد و آسمان مكه ، در غم بي سابقه‏ اي فرو رفته است .
شايد در هيچ باوري نگنجد كه از همان لحظه كه رسول‏ صلي الله عليه وآله و سلم ، جام اَلَست را سر كشيد ، عدالت را خانه نشين كردند و مردم ، به عصر جاهليت برگشتند و منبر پيامبر صلي الله عليه وآله و سلم ، تبديل شد به تخته پاره ‏هايي كه بوزينه ‏هاي ابوسفيان از آن بالا مي‏رفتند . كاش رسول‏ صلي الله عليه وآله و سلم زنده بود و مي ‏ديد ابوذر كه از شدّت سجده و طاعت ، پيشاني ‏اش پينه بسته بود ، در چه شرايطي جان داد !
كاش بود و غصب فدك را مي‏ديد ؛ خانه ‏نشيني علي را ، مظلوميت حسن را ، تن پاره پاره حسين را و …
و از همان لحظه ، مردم به عصر جاهليت برگشتند .

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: اهل بیت لینک ثابت

نظر از: صبا ملکوتی [عضو] 
  • « مرغ باغ ملکوت »
  • تا ملکوت

سلام علیکم

بسیار عالی بود .

ایام حزن انگیز صفر بر شما تسلیت باد .

ان شاء الله مأجور باشید .

.

1394/09/15 @ 11:23


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مدرسه علمیه نجمیه ازنا

مدرسه علمیه نجمیه شهرستان ازنا در سال 1390 تاسیس شد ...
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • تابلو اعلانات
  • تصاویر حوزه نجمیه
  • اخلاق
  • اهل بیت
  • سیاسی
  • اعتقادی
  • شهدا
  • مهدویت
  • خانواده
  • قرآن
  • نهج البلاغه
  • علما
  • احکام
  • علمی
  • طلبگی
  • ولایت
  • مناسبت ها
  • احادیث
  • نماز
  • داستانک
  • مراسم های مدرسه
  • ساعت فرهنگی مدرسه
  • جشنواره علامه حلی
  • پژوهشی
    • فراخوان ها
    • جشنواره علامه حلی
  • ازنا
  • اخبار حوزه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس