بصیرت
روز میثاق با ولایت زنده باد
حوزه نجمیه ازنا نیز با احاد ملت در روز 9 دی با ولایت تجدیدی دوباره بستند.
روز میثاق با ولایت زنده باد
حوزه نجمیه ازنا نیز با احاد ملت در روز 9 دی با ولایت تجدیدی دوباره بستند.
امام جواد عليه السلام فرمود :
«كسى كه پدرم را در طوس زيارت كند و عارف به حقّ او باشد [يعنى او را امام مفترض الطاعة بداند و ملزم به اجراى دستورات وى باشد] من براى او بهشت را ضمانت مى كنم».
عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج ٢ ، ص ٢٥٦،
مریم لشنی طلبه پایه اول
رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند
✍ زمانی که خواب هستی و ناگهان،به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشوی رزق است.چون بعضیها بیدار نمیشوند.
✍زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی،این صبر، رزق است.
✍زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است.
✍گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست نباشد (مقیم اتصال نباشی) ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی (متصل میشوی) این تلنگر، رزق است.
✍یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست ازو بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش میشوی، این رزق است.
✍رزق واقعی این است.. رزق خوبی ها،
نه ماشین نه درآمد،اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد،اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.
ودر اخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت این بزرگترین رزق خداوند است
????زندگيتان پر از رزق باد????
زهرا جعفری طلبه پایه اول
امام علی علیه السلام:
زیاد گله مکن که این کار، کینه می آورد و به نفرت می انجامد.
زیاد گله کردن از بی ادبی است.
تحف العقول، ص۸۴
زهره صالح کوتاه طلبه پایه دوم
گزارش شعشعة الحسینی
اوایل قرن چهاردهم شیخ محمد جواد یزدی خراسانی در کتاب شعشعة الحسینی آورده است منقول است که طفلی از حضرت امام حسین علیه السلام در خرابه ی شام از دیدن سر پدر بزرگوارش از دنیا رفت ولیکن در نام او اختلاف است که زبیده یا رقیه یا سکینه یا زینب بوده باشد.در این گزارش چندین نام و از جمله رقیه برای کودک از دنیا رفته در شام مطرح گردیده است.
منبع: شهادت نام امام حسین علیه السلام بر پایه منابع معتبر ، ج1 ، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چاپ اول 1391، ص165
مطلب از حدیث نیکروز طلبه پایه پنجم
امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
۱- ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و کعب نیزه به ما می زدند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.
۲- سرهای شهدا را در میان هودج های زن های ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمّه هایم زینب و ام کلثوم(علیهماالسلام) نگه داشتند، و سر برادرم علی اکبر و پسرعمویم قاسم را در برابر چشم سکینه و فاطمه (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند، و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت.
۳- زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت، و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.
۴- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز، ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند.
۵- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را در خیبر و خندق و … کشتند و خانه های آن ها را ویران ساختند، امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید…
۶- ما را به بازار برده فروشان برده و خواستند بجای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
۷- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت، روزها را از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتیم…
برگرفته از سوگنامه آل محمد صلیاللهعلیهوآله
زهره.صالح کوتاه طلبه پایه دوم
* در زندگی حسینبنعلی علیهالسّلام، یک نقطهی برجسته، مثل قلهای که همهی دامنهها را تحتالشعاع خود قرار میدهد، وجود دارد و آن عاشورا است. ۱۳۷۱/۱۱/۰۶
* تحقیقاً یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* یکی از بزرگترین نعمتها، نعمت خاطره و یاد حسینبنعلی علیهالسّلام، یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرّم ونعمت عاشورا برای جامعه شیعیِ ماست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* قدر مجالس عزاداری را بدانند، از این مجالس استفاده کنند و روحاً و قلباً این مجالس را وسیلهای برای ایجاد ارتباط و اتّصالِ هرچه محکمتر میان خودشان و حسینبنعلی علیهالسّلام، خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* در ماه محرم، معارف حسینی و معارف علوی را که همان معارف قرآنی و اسلامی اصیل و صحیح است برای مردم بیان کنید. ۱۳۷۲/۰۳/۲۶
* اگر برای ذکر مصیبت، کتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمی» را باز کنیدو از رو بخوانید، برای مستمع گریهآور است و همان عواطفِ جوشان را بهوجود میآورد. چه لزومی دارد که ما به خیال خودمان، برای مجلسآرایی کاری کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعیاش دور بماند؟! ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* وقتی شعر را میخوانیم، به فکر باشیم که از این شعر ما ایمان مخاطبان ما زیاد شود. پس، هر شعری را نمیخوانیم؛ هرجور خواندنی را انتخاب نمیکنیم؛ جوری میخوانیم که لفظ و معنا و آهنگ، مجموعاً اثرگذار باشد. در چه؟ در افزایش ایمان مخاطب. ۱۳۸۶/۰۴/۱۴
* برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک میکند. یکی از آن کارها، همین عزاداریهای سنّتی است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین میشود. اینکه امام فرمودند «عزاداری سنّتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دستههای عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش میکند و بسیار خوب است. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمیتوانم این مطلب - قمهزدن - را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از اوناراضیام. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* لازم است از همه برادران و خواهرانی که در سراسر کشور، در ایّام عزاداری، با اقامه عزا و به راه انداختن مراسم عزاداری، بخصوص با اقامه نماز جماعت در ظهر عاشورا و با عرض ارادت به خاندان پیامبر، این روزها را بزرگ داشتند سپاسگزاری کنم. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
* هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعهی اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زندهی به عاشورا و به حسینبنعلی (علیهالسّلام) است. ۱۳۹۱/۰۹/۰۱
اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آنجا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسینبنعلیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
* اگر فداکاری بزرگ حسینبنعلی علیهالسلام نمیبود که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلی متوجه و بیدار کرد در همان قرن اول یا نیمهی قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلی برچیده میشد. ۱۳۷۲/۰۳/۲۶
* کار امام حسین علیهالصّلاه والسّلام در کربلا، با کار جدّ مطهرش حضرت محمد بن عبداللَّه صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم در بعثت، قابل تشبیه و مقایسه است. قضیه این است. همان طور که پیغمبر در آن جا، یک تنه با یک دنیا مواجه شد، امام حسین هم در ماجرای کربلا، یک تنه با یک دنیا مواجه بود. ۱۳۷۵/۰۹/۲۴
* عبرت آن است که انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسینبنعلی علیهالسّلام - همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر دربارهی او فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت - بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد؟! ۱۳۷۳/۱۰/۱۵
* امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان- حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است- بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصهی کربلا و میدان کربلا، باید شناخت. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
وظیفه مردان در خانواده
مرد با توجه به ویژگیهای جسمی و روحی که دارد وظیفه تامین خانواده و نگهداری از زن و فرزند را برعهده دارد و باید در این زمینه عدالت را رعایت کند. ضمنا مرد خانه نباید آن قدر مشغول کار شود که از رسیدگی به خانواده باز بماند. «به خانوادههاى خودتان هم برسيد؛ به زن، به فرزند برسيد. گاهى آنها بهتر از ما هستند، گاهى هم احتياج دارند به اينكه ما حفظشان كنيم. اگر بهتر از ما بودند، كارى نكنيم كه خراب شوند؛ اگر ديديم خداى نكرده طورى هستند كه احتياج به كمك ما دارند، كمكشان كنيم؛ مراقب باشيد. «قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها النّاس والحجاره»؛ از آتشى كه آتشگيرهى آن انسانها و سنگها هستند، خودتان و زن و بچهتان را حفظ كنيد؛ معلوم مىشود كه وظيفهى حفظ زن و بچه هم به عهدهى ماهاست. البته اين كارها با كمك خودِ خداى متعال ميسر مىشود؛ اين را هم بدانيم. خداوند خودش بايد كمك كند؛ بايد از خدا همين را بخواهيد.»(13/7/1383)
«عدالت صرفاً در اقتصاد نيست؛ در همهى امور بايستى انسان از خداى متعال بخواهد كه عادلانه عمل كند؛ با خودش هم انسان با عدالت رفتار كند؛ با نزديكانتان با عدالت رفتار كنيد؛ با زن و فرزندتان با عدالت رفتار كنيد.گاهى بعضى از مسئولين ديديم آنچنان غرق در كار ميشوند كه يادشان ميرود از وجود همسرانشان و فرزندانشان؛ و اين ضايعاتى را درست ميكند. يعنى اينجور نيست كه ما پاى تعارف باشد، بگوئيم: آقا! خواهش ميكنيم بيشتر شما به خودتان برسيد، شما هم بگوئيد نه، اشكال ندارد. اينجورى نيست. اين يك تكليفى است كه انسان بايستى همسرش، فرزندانش، خانوادهاش و كانون خانوادگى را حفاظت بكند.»(18/6/1388)
ظیفه زنان در خانواده
«نقش اصلی زنان نقش مادری است…در مسألهى زن آنچه كه در درجهى اول اهميت قرار دارد، مسألهى «خانواده»است؛ نقش زن به عنوان عضوى از خانواده. به نظر من از همهى نقشهایى كه زن ميتواند ايفاء كند، اين اهميتش بيشتر است. البته بعضىها اينطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد ميكنند و ميگويند آقا شما ميخواهيد زن را توى خانه اسير كنيد، محبوس كنيد، از حضور در صحنههاى زندگى و فعاليت باز بداريد؛ نه، به هيچ وجه قصد ما اين نيست؛ اسلام هم اين را نخواسته. اسلام وقتى كه ميگويد: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر» يعنى مؤمنين و مؤمنات در حفظ مجموعهى نظام اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر همه سهيم و شريكاند …اين از همهى كارهاى ديگر او مهمتر است؛ اين، آن كارى است كه غير از زن، كس ديگرى نميتواند آن را انجام دهد. گيرم اين زن مسئوليت مهم ديگرى هم داشته باشد - داشته باشد - اما اين مسئوليت را بايد مسئوليت اول و مسئوليت اصلى خودش بداند. بقاى نوع بشر و رشد و بالندگى استعدادهاى درونى انسان به اين وابسته است؛ حفظ سلامت روحى جامعه به اين وابسته است؛ سَكن و آرامش و طمأنينه در مقابل بيقرارىها و بىتابىها و تلاطمها به اين وابسته است؛ اين را نبايد فراموش كنيم.»(13/4/1386)
امام سجاد(ع) فرمود: مردی خدمت رسول خدا(ص) رسید و گفت: ای رسول خدا، من هیچ کار زشتی نمانده که انجام نداده باشم، آیا می توانم توبه کنم؟ رسول خدا(ص) فرمود: آیا هیچیک از پدر و مادرت زنده هستند؟ گفت: بله، پدرم. حضرت فرمود: برو به او نیکی کن (تا آمرزیده شوی). وقتی او راه افتاد پیامبر(ص) فرمود: کاش مادرش زنده بود. (یعنی اگر او زنده بود و به او نیکی می کرد، زودتر آمرزیده می شد
بحار الانوار، ج 74، ص 82
مریم لشنی:طلبه پایه اول
◀️ اين از مسائل رايج حوزه ها بود كه هر كس كج راه مى رفت متدينتر بود. ياد گرفتن زبان خارجى، كفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرك بشمار مى رفت. در مدرسه فيضيه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از كوزه اى آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه مى گفتم. ترديدى ندارم اگر همين روند ادامه مى يافت، وضع روحانيت و حوزه ها، وضع كليساهاى قرون وسطى مى شد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعى حوزهها را حفظ نمود ….
◀️ آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحانى نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت امير المؤمنين- عليه السلام- كه در تاريخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بيش از اين تلخ نكنم. ولى طلاب جوان بايد بدانند كه پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه مقدس مآبى و دين فروشى عوض شده است.
صحيفه امام، ج21، ص: 279
سارا خوانساری- طلبه پایه سوم
برنامه افتتاحیه حوزه علمیه نجمیه شهرستان ازنا با حضور جمعی از مسئولین شهرستان در مورخه 27/06/95 در مدرسه نجمیه برگزار شد.
در ابتدای مراسم مدیر محترم حوزه علمیه نجمیه ازنا، سرکار خانم طاهرنژاد ضمن خیر مقدم و بعد تبریک به مناسبت هفته ی ولایت و ولادت امام هادی علیه السلام تقارن افتتاحیه و سال جدید با میلاد امام هادی را مبارک و میمون دانستند. با معرفی لقب امام هادی علیه السلام و هدایت گری ایشان وظیفه خطیر یک طلبه را گوشزد کردند که یک طلبه هم باید هدایت گری کند.
دغدغه ای که ایشان به آن اشاره کردند تعداد و قلّت جمعیت افرادی که در مسیر حق هستند. اما با یک روایت دلگرمی دادند «همه مردم نگران نباشید ار تعداد کم که در مسیر حق قدم گذاشتند» درسال 90 مدرسه نجمیه با کمک امام جمعه سابق «حاج آقا هراتی مطلق» افتتاح گردید.وسپس در انتها از مسئولین سپاس و قدردانی داشتند و از طلاب خواستار شدند که تمام همت خود را در راه علم و دانش بکار ببندند. و از اولیا حمایت از ایشان را خواستار شدند.
ادامه دارد…
حوزه ی علمیه شهرستان ازنا صبح روز 23 شهریور با حضور کادر اداری، اساتید و طلاب آغاز به کار کرد.
خانم ساری ،معاون فرهنگی حوزه نجمیه، خاطر نشان کردند که به مناسبت آغاز سال تحصیلی حوزه ی نجمیه در تاریخ 95/06/27 مراسم افتتاحیه ای با حضور مهمانان ویژه ، طلاب، اساتید حوزه و خانواده های طلاب در حوزه برگزار می شود.
عرفه آمده از یار خبر نیست چرا؟
چقدر ناله زنم آه ، کجایی آقا
رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و
پس قرارا من و تو کی و کجا ای جانا
منتظرهات همه منتظر ماه حسین
انتظاری که گره خوده به این عاشورا
حاجیان در عرفات اند ولی من اینجا
بین این روضه ام و در حرم کرببلا
عرفه آمده یعنی که مهیا باشید
تا که همراه شوید با غم و اشک زهرا
سینه زن ها چقدر فرصتمان محدود است
پرچم و پیرهن آماده کنید بهر عزا
دوش دیدم که کسی در عرفاتم می گفت
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
هرکه مجنون حسین است بگو برخیزد
عرفات مكاني است كه حضرت آدم علیه السلام اعتراف به گناه و تقصير خود كرد و مورد مغفرت خداوند قرار گرفت. به همين جهت عرفات ناميده شد.
تمام انبياء و پيامبران در اين مكان مشمول عنايت حق تعالي شده واظهار بندگي نموده اند و همچنين امام حسین علیه السلام در حاليكه با جمعي از بستگان و يارانش به اين مكان رسيدند، به درگاه خداوند تضرع و زاري نمودند و از جمله دعاهاي مشهور اين روز دعاي حضرت سيد الشهداء علیه السلام امام حسين علیه السلام است.
بشر و بشير پسران غالب اسدي روايت كردهاند كه روز عرفه در عرفات در خدمت آن حضرت بوديم، پس از خيمه بيرون آمدند با گروهي از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهايت تذلل و خشوع رو به سوي کعبه دعای عرفه را زمزمه فرمودند.
امام محمد باقر علیه السلام- به بعضی اصحابش هنگامیکه نزد او ، از کثرت و فراوانی شیعه ذکر شد- فرمود:
آیا غنی آنها بر فقیر عطوفت دارد؟
آیا نیکوکار از گنه کار می گذرد؟
و ایا نسبت به یکدیگر مواسات و برابری و برادری دارند؟
راوی می گوید، عرض کردم: خیر.
حضرت فرمود: اینان شیعه به حساب نمی آیند ، شیعه کسی است که چنین کند.
بحارالانوار ج 74 ص 313
نخستین گام حج یا عمره، «احرام» است. چرا احرام؟ و چرا از میقاتى معیّن؟
اینكه كیفیت انجام حج، مقیّد به قیود و آدابى است، درسى تربیتى در مسیر عبادت، خضوع و تسلیم در آستان خداوند است. حتى اگر راز آن را ندانیم، خود این فرمان و لزوم اطاعت آن، سازندگى دارد و گردن نهادن به حكم خداى حكیم، نشانه پذیرش و ایمان عمیق است. در قرآن نیز تن دادن به داورى خدا و چون و چرا كردن در آنچه فرمان اوست، دلیل ایمان راستین است.(1)
به هرحال، حكمت احرام آن است كه وقتى زائر به میقات مىرسد، در ذهن خویش صورت اقدام براى ورود به حرم الهى و مراعات محرّمات و حرمت نهادن به اوامر خدا را ترسیم كند و همه اعمال را با همین نیت و ذهنیت انجام دهد. براى اینكه احساس در جان زائر اثر عمیق بگذارد، خواسته شده كه وضع ظاهرى خویش را كه نمودار شؤون دنیوى و حالت اهل دنیاست تغییر دهد و لباس آخرت بپوشد و شبیه آنان گردد كه با مرگ، به آخرت قدم مىگذارند و از جامههاى دنیوى عریان مىشوند. این حالت، خشوع او در پیشگاه خدا و قطع وابستگى به جلوههاى دنیوى را در پى دارد. بر زبان آوردن ذكر «لبّیك»، بیانگر آمادگى روحى براى پذیرش هر ندا و فرمانى است كه تكلیفى شرعى را در بر دارد، چه امر باشد چه نهى.
فریضههایى چون روزه، نماز، خمس، زكات و جهاد، با همه مفاهیمش، به نحوى در دل حج نهفته است و احرام، آغاز پایبندى به انجام فرمان نسبت به «امساك»هایى است كه در طول حج خواهد داشت. مشقّتهاى حج و نماز طواف و قربانى و… همان رهاوردها را دارد كه عبادات یادشده داراست.
احرام، محرِم را با دیگران همسان مىسازد و امتیازات و مرزهاى تشخّص و نمودهاى برترى را از میان برمىدارد و همگان را یكسان در پیشگاه خدا به تكرار شعار واحد مىكشاند: «لَبَّیْكَ اللّهُمَّ لَبَّیْك…»
1- فلا و ربّك لا یؤمنون حتّى یُحكِّموكَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ… (نساء: 65).
به مناسبت ماه ذالحجه
کعبه بر چهار ستون
امام باقر عليه السّلام فرمود:
خدا زير عرش چهار ستون نهاده و نام آن را ضراح گذاشته و سپس فرشتهها را فرستاد تا در زمين خانهاى بمانند آن و باندازه آن بسازند، و چون طوفان شد بالا رفت و پيغمبران بدان حج ميكردند ولى جايش را نميدانستند تا خداوند جایگاهش را به ابراهیم نشان داد
اين چهار پايه وركن همان تصويري است كه در عالم امكان به صورت جسماني در مركز دنيا قرار گرفته است وآن بيت الهي است.
در روايتي از امام صادق علیه السلام به حكمت شكل گيري اين نماد توحيدي اشاره اي شده ودر جواب سؤالي كه از محضر ايشان در اين باره شده است،حضرت به صورت مفصل پاسخ آن را داده اند.
از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه از او پرسيدند چرا كعبه را كعبه نام شد؟
فرمود: چون چهار گوش است، گفته شد چرا چهار گوش شده؟ فرمود: چون برابر بيت المعمور است كه چهار گوش است، و گفته شد: چرا بيت المعمور چهار گوش است؟
فرمود: چون در برابر عرش است كه چهار گوش است، گفته شد؟چرا عرش چهار گوش شده؟ فرمود: چون مسلمانى بر چهار كلمه سازمان شده، سبحان الله، و الحمد للَّه، و لا إله إلّا اللَّه، و اللَّه أكبر
بحار، ج4، ص: 1947
بحار الأنوار ، ج55، ص: 6
سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک باد